زندگی نامه لری الیسون

زندگی نامه لری الیسون به سبک کارآفرینان به اینگونه بوده است .

لری الیسون ، با نام کامل لارنس جوزف الیسون ، متولد 17 اوت 1944، در شهر نیویورک  ایالات متحده است . وی یک تاجر و کارآفرین آمریکایی است که یکی از بنیانگذاران و مدیر اجرایی (1977-2014) شرکت نرم افزاری اوراکل است .
مادر او، فلورانس اسپلمن، یک مادر  ۱۹ ساله بود. وی پس از اینکه در سن 9 ماهگی دچار یک حمله ذات الریه شد، لری را به شیکاگو فرستاد تا با عمه و عمویش، لیلیان و لوئیس الیسون، که کودک را به فرزندی پذیرفتند، زندگی کند.

او از سال 1962 در دانشگاه ایلینویز در اوربانا-شامپین به تحصیل مشغول شد . اما در سال 1964 مدت کوتاهی پس از مرگ مادرش لیلیان ترک تحصیل کرد. او به مادر خوانده‌اش بسیار نزدیک بود . اما رابطه‌ای بسیار سرد با لویی داشت . لویی اغلب به لری سرکوفت می زد و همیشه می گفت مطمئنم که در زندگی به جایی نمی رسی . لری همچنین در سال 1966 برای مدت کوتاهی به دانشگاه شیکاگو رفت .

لری الیسون یکی از باهوش ترین رهبران صنعت فناوری اطلاعات است . در سال 1977، او با دو همکارش، شرکت اوراکل را تأسیس کرد . این شرکت اولین پایگاه داده  قابل دوام در جهان را ایجاد کرد. این فناوری روشی را که کسب‌وکارها می‌توانستند به داده‌ها دسترسی پیدا کنند و از آنها استفاده کنند، متحول کرد.

با توجه به انگیزه و روحیه رقابتی لری الیسون پایگاه داده های اوراکل بر کل بازار تسلط یافت . و اوراکل به دومین شرکت بزرگ نرم افزار مستقل در جهان تبدیل شد. ثروت شخصی الیسون را در سال 2021 حدود 117 میلیارد دلار تخمین می زنند .

علایق لری الیسون در زندگی نامه لری الیسون

لری الیسون به جز زمینه های فناوری و اطلاعات به چیزها دیگری نیز علاقه مند است . از جمله عشق الیسون به مسابقات قایق بادبانی و علاقه عمیق او به فرهنگ ژاپنی توجه بسیاری را به خودجلب کرد . سبک زندگی مجلل او تصویری از الیسون به عنوان شخصیتی پر زرق و برق و کاریزماتیک در ذهن ها ایجاد می کند .
الیسون همچنین به دلیل شیوه مدیریت خود با انتقادات شدیدی مواجه است . گستاخی و بی پروایی او در مواقعی شرکت و ثروت شخصی او را به خطر انداخت . و بسیاری از مدیران با استعداد را از شرکت بیرون راند. اوراکل به دلیل داشتن فرهنگ شرکتی بی رحمانه و غیراخلاقی شهرت پیدا کرد.

علاوه بر این، اعتبار الیسون اغلب به دلیل تمایل او به اغراق در عملکرد اوراکل و محصولات آن آسیب می دید . الیسون، یکی از بحث‌برانگیزترین رهبران تجاری آمریکا، احساسات قوی – از وفاداری و تحسین تا نفرت تلخ – را از جانب کسانی که با او کار می‌کردند برانگیخت .

لری الیسون شروع می کند

الیسون در نیویورک به دنیا آمداما مادر بیولوژیکش توان سرپرستی او را نداشت . پس او را برای فرزندخواندگی به عمه و عمویش سپرد. الیسون در شیکاگو در یک خانواده یهودی طبقه متوسط بزرگ شد . او رابطه بسیار سردی با پدر خوانده اش داشت. الیسون بعداً عدم ایمان  و اعتماد پدرش به توانایی‌های خود را عامل مهمی در تمایل خود برای به رسمیت شناختن و موفقیت عنوان کرد.

با این حال، انگیزه و جاه طلبی الیسون تا زمانی که او به سن بلوغ نرسیده بود ظاهر نشد. پس از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان  در سال 1962، الیسون در دوره‌های تحصیلی دانشگاه ایلینویز ثبت‌نام کرد . اما وقتی مادرش بر اثر سرطان درگذشت، بدون تکمیل مدرک تحصیلی دانشگاه خود را رها کرد. وی سال بعد در رشته فیزیک و ریاضیات در دانشگاه شیکاگو ثبت نام کرد اما آنجا را نیز بدون فارغ التحصیلی و دریافت مدرک رها کرد .
تجربه الیسون در کالج از یک جهت ارزشمند بود. او به عنوان بخشی از یک دوره فیزیک، برنامه نویسی کامپیوتر را به خود آموزش داد. او شروع به برنامه نویسی قراردادی کرد و فرهنگ کاری را کشف کرد که با خلق و خوی و سبک زندگی او سازگار بود.

در سال 1966 الیسون شیکاگو را ترک کرد و به کالیفرنیا رفت. در بیشتر دهه هفتاد ، الیسون به عنوان یک برنامه نویس از یک شرکت به شرکت دیگر نقل مکان کرد.

آزمایشگاه های توسعه نرم افزاری در زندگی نامه لری الیسون

در سال 1976 الیسون برای یک شرکت کوچک به نام ابزار دقیق کار کرد که بعدها نام خود را به Omex تغییر داد. این شرکت روی مفهوم ذخیره سازی انبوه کار می کرد و الیسون به عنوان معاون تحقیق و توسعه استخدام شد. تجربه او در Omex باعث شد تا الیسون این باور را داشته باشد که می تواند در اداره یک شرکت فناوری بهتر از بسیاری از مدیرانی که در اطراف خود مشاهده می کند، کار کند.

استقلال و رئیس خود بودن نیز برای خلق و خوی ناسازگار الیسون جذاب بود. زمانی که Omex به نرم افزاری برای پروژه نیاز داشت، الیسون دو دوست خود به نام های Edward A. Oates و Robert N. Miner را متقاعد کرد تا به او بپیوندند . تا شرکتی را برای برنده شدن در مناقصه تأسیس کنند. در سال 1977 آزمایشگاه توسعه نرم افزار با 2000 دلار تاسیس شد و الیسون به عنوان معمار این ایده ، مالکیت اکثریت را داشت.
این شرکت یک تجارت مشاوره بود . با این حال، این سه نفر به زودی تصمیم گرفتند به جای آن وارد تجارت نرم افزاری نوپا شوند. با توسعه فناوری سخت افزار کامپیوتر ، تقاضای کسب و کار برای برنامه های نرم افزاری رو به افزایش بود. این سه شریک باید برنامه مفیدی را توسعه می‌دادند که بتوان آن را به طور مکرر به شرکت‌های مختلف فروخت . نکته کلیدی این بود که بتوان محصول مناسب را ارائه داد.

فروش را از گرگ وال استریت جزدن بلفورت در کتاب شیوه گرگ بیاموزید 

دیتا بیس

در سال 1970 یک محقق شرکت IBM مقاله ای در مورد پایگاه دیتاهای رابطه ای منتشر کرد. مقاله او بسیار تئوری بود و به طور گسترده قابل درک نبود . اما روش جدیدی برای سازماندهی مقادیر زیادی از دیتاها به گونه ای که اطلاعات به راحتی قابل دسترسی باشد، در نظر گرفت .

پتانسیل در این نظریه بسیار زیاد بود، زیرا به این معنی بود که شرکت‌ها می‌توانند دیتاها را به روش‌هایی مدیریت و بازیابی کنند که قبلاً هرگز امکان‌پذیر نبوده است. با این حال، با وضعیت فعلی فن آوری، پایگاه دیتا رابطه ای، همانطور که مدل Codd شناخته شد، بسیار کند خواهد بود. و به طور گسترده مورد قبول بود که این ایده هیچ قابلیت تجاری فوری ندارد .
به دلایل مختلف، آی‌بی‌ام در پیشرفت خود با پایگاه دیتا کند بود. این بر عهده یک شرکت جوان و مبتدی بود که رویایی در راه شهرت یا سهم بازار نداشت . که این فناوری را در اختیار بگیرد و آن را به محصولی قابل دوام تبدیل کند.

لری الیسون فرصت را می بیند

الیسون یکی از کسانی بود که مقالات  آی‌بی‌ام در رابطه با پایگاه دیتا رابطه‌ای می خواند . با این حال، او یکی از معدود افرادی بود که حاضر بود در تلاش برای تولید اولین پایگاه دیتا رابطه‌ای با دوام تجاری در جهان، همه چیز را به خطر بیندازد.

طی دو سال بعد،الیسون و شرکا آزمایشگاه های توسعه نرم افزار خود را به Relational Software Inc تغییر نام دادند . و این فناوری را توسعه دادند. سازمان سیا برای کمک به آماده سازی نرم افزار برای انتشار تجاری، پولی را در اختیار شرکت قرار داد. هنگامی که اوراکل نسخه 2 در سال 1979 برای بازار عرضه شد، سیا به همراه چندین سازمان اطلاعاتی دولتی دیگر یکی از اولین مشتریان بود. این شرکت کوچک، فناوری را از زیر دماغ آی‌بی‌ام بیرون کشید . و اولین پایگاه دیتا رابطه‌ای را، هرچند که چندان قابل اعتماد کار نمی‌کرد، در بازار قرار داد .

اوراکل متولد می شود در زندگی نامه لری الیسون

در سال 1983 با عرضه نسخه 3 اوراکل، این شرکت نام خود را به اوراکل تغییر داد. الیسون در تأسیس شرکت خود، عزم متعصبانه و پرخاشگری را به نمایش گذاشت که قرار بود او را در صنعت افسانه ای کند.

برای غلبه بر مقاومت اولیه مشتریان، الیسون باید تمام قدرت متقاعدسازی خود را به کار می گرفت تا مخاطبان خود را مجذوب و خیره کند . در روزهای اولیه تأسیس شرکت، الیسون یکی از مهارت‌های کلیدی خود را که توانایی او در انتقال دیدگاه خود برای آینده صنعت فناوری اطلاعات به اطرافیانش بود توسعه داد .
الیسون که کاملاً بر کسب سهم بازار برای محصول متمرکز بود، به دلیل ادعاهای اغراق آمیز خود در مورد کارهایی که نرم افزار می تواند انجام دهد بدنام شد. در رقابت برای کسب سهم بازار قبل از اینکه رقبای این صنعت بتوانند نسخه های خود را عرضه کنند . الیسون مایل بود ریسک های باورنکردنی را بپذیرد.

اولین نسخه های اوراکل به دلیل عملکرد غیرقابل اعتماد خود بدنام بودند و مشتریان از تاخیر در تحویل و وعده ها شکایت داشتند. اما به نظر می رسید استراتژی فروش تهاجمی کارساز بود. در سال 1986، یک روز قبل از مایکروسافت، اوراکل با قیمت 15 دلار به ازای هر سهم، روز را با قیمت 20.75 دلار به ازای هر سهم، یعنی ارزش بازار 270 میلیون دلار، به پایان رساند. 39 درصد سهام الیسون 93 میلیون دلار ارزش گذاری شد. در سال 1987 اوراکل 131 میلیون دلار درآمد داشت و الیسون پیش بینی کرد که قرار است به بزرگترین شرکت نرم افزاری در جهان تبدیل شود.

چگونه یک قیف فروش ایجاد کنیم . مقاله ای زیبا را اینجا بخوانید .

غرور و سقوط

الیسون که مصمم بود رشد شرکت را حفظ کند، به دلیل فشار زیاد به کارمندانش شهرت پیدا کرد. در سال 1985 او اعلام کرد که درآمد شرکت هر سال دو برابر خواهد شد. برای چند سال به نظر می رسید که افتخار او به حقیقت می پیوندد. با این حال، از قضا، غرور و بی پروایی الیسون، که تا حدی عامل موفقیت شرکت بود، منجر به اقدامات تجاری شد که تقریباً به سقوط شرکت منجر شد.

در سال 1988، رقابت شدید شرکت‌هایی با محصولات برتر، الیسون تصمیم گرفت نسخه 6 اوراکل را قبل از آزمایش مناسب منتشر کند. مشکلات بعدی برای شهرت اوراکل و اعتبار آن نزد مشتریان فاجعه بار بود.
کاهش درآمد ناشی از مشکلات نسخه 6 توسط نیروی فروش تهاجمی اوراکل تشدید شد. فروشندگان اوراکل با تحریک خواسته‌های مدیر عامل جاه‌طلب خود، تقریباً هر چیزی را برای موفقیت یک معامله پیشنهاد می‌کردند . از جمله تخفیف‌های بزرگ، و به شرکت‌هایی می‌فروختند که پولی برای پرداخت نداشتند. به دلیل این مشکلات و همچنین یک سیستم حسابداری پر هرج و مرج، تا سال 1990 اوراکل کنترل امور مالی خود را از دست داد و با یک بحران جدی جریان نقدی مواجه شد. در سال 1991 اوراکل زیان سال قبل را نزدیک به 36 میلیون دلار اعلام کرد که به شدت بر قیمت سهام شرکت تأثیر گذاشت و تقریباً منجر به نابودی آن شد.

فرار از مهلکه در زندگی نامه لری الیسون

در حالی که بسیاری از مشکلات شرکت را می‌توان در کاستی‌های خود الیسون به‌عنوان مدیر عامل جستجو کرد . همچنین آشکار بود که آینده شرکت اوراکل به درخشش و انگیزه رویایی الیسون بستگی دارد.

با این حال، روحیه کارآفرینی که شرکت را راه‌اندازی کرده بود و آن را در سال‌های اولیه هدایت کرده بود، باید با شیوه‌های تجاری محکم‌تر و حرفه‌ای‌تر تعدیل شود.

جفری او. هنلی و ریموند جی. لین به ترتیب به عنوان مدیر مالی و مدیر عملیاتی وارد شرکت شدند. خود الیسون دوباره تمرکز کرد و توجه بیشتری به جزئیات اداره شرکت به شیوه ای حرفه ای کرد، به جنبه هایی که قبلاً توجه ای نمی کرد . با تاثیر مثبت تیم مدیریتی جدید و عرضه محصول جدید، نسخه 7 که برتر از هر چیز دیگری در بازار بود، اوراکل توانست به سود بازگردد. تا سال 1994 اوراکل به وضوح بر رقبای خود پیروز شد و بر بازار پایگاه دیتا تسلط پیدا کرد .

کتاب فروشنده و میلیونر اثر مارک فیشر را اینجا بخوانید 

غول اینترنت سر بلند می کند

علیرغم موفقیت های بسیار ، اوراکل هنوز یک بازیگر کوچک در صنعت فناوری بود . و تا رسیدن به هدف الیسون برای تبدیل شدن به بزرگترین شرکت نرم افزاری در جهان فاصله زیادی داشت . از این رو آینده نگری و بینش قابل توجهی از جانب الیسون برای پیشبرد اوراکل در خط مقدم صنعت مورد نیاز بود. در سال 1995، در حالی که بقیه جهان با راه اندازی ویندوز 95 مایکروسافت خیره شده بودند . الیسون در حال پیش بینی زوال نهایی کامپیوتر شخصی بود که اساس مفهوم محاسباتی مایکروسافت بود. اگرچه اکثر کارشناسان اظهارات الیسون را مضحک رد کردند، اما تعداد کمی می توانستند تأثیری را که ظهور اینترنت بر صنعت فناوری اطلاعات خواهد داشت، پیش بینی کنند.
از اواسط دهه 1990، الیسون استراتژی تجاری خود را بر روی اینترنت متمرکز کرد. به دلیل آینده نگری الیسون، اوراکل در موقعیت ایده آلی قرار گرفت تا از رونق دات کام استفاده کند. در مقابل، مایکروسافت، در میان دیگران، در تشخیص اهمیت آنچه در دنیای تجارت در حال وقوع بود، کند بود. پایگاه داده های قدرتمند اوراکل به یک پلتفرم ضروری برای تجارت در اینترنت تبدیل شد و اوراکل را به یکی از قدرتمندترین شرکت های سیلیکون ولی تبدیل کرد. در سال 2000 الیسون حتی برای مدت کوتاهی از گیتس به عنوان ثروتمندترین فرد جهان پیشی گرفت.

کتاب کیمیاگری در فروش اثر برایان تریسی را اینجا بخوانید 

اینترنت شکوفا می شود

این موقعیت عمدتاً از طریق نیروی رهبری رویایی الیسون به دست آمد. همانطور که دیوید جی روکس، مدیر سابق اوراکل، به اندی سرور، جولیا بورستین و جسیکا سونگین از فورچون توضیح داد.”آیا او یک فن‌شناس بزرگ است؟ نه، 100 نفر در دره به خوبی او هستند. آیا او مدیر بزرگی است؟ نه، اما او به اندازه کافی باهوش بوده که آنها را به دست آورد. چیزی که او یک رهبر بزرگ است. قدرت فوق العاده اوست که کارمندان استثنایی را وادار به انجام غیرممکن کنیم.
علیرغم موفقیت، تعهد الیسون به چشم انداز محاسبات از طریق اینترنت یک استراتژی پرخطر برای شرکت بود. الیسون متقاعد شده بود که الگوی قدیمی مشتری-سرور محاسبات، که به موجب آن نرم افزار بین رایانه شخصی رومیزی و رایانه سرور به اشتراک گذاشته می شد، یک بن بست فناوری است.

از این رو لری الیسون در سال 1997 اعلام کرد که تمامی نرم افزارهای شرکت برای محیط جدید اینترنت نوشته خواهد شد. این حرکت خطرناک بود، زیرا مشتریانی را که آمادگی ایجاد چنین تغییر چشمگیری در پلتفرم‌های نرم‌افزاری کسب‌وکار خود را نداشتند، به خطر می انداخت.

الیسون ادامه می دهد در زندگی نامه لری الیسون

الیسون همچنین می خواست تجارت اصلی شرکت را تغییر دهد. به دلیل پتانسیل رشد محدود در بازار پایگاه داده سنتی اوراکل، الیسون به برنامه های اینترنتی به عنوان راه آینده برای اوراکل نگاه کرد. این نرم افزار برای انجام عملیات عمده تجاری یک شرکت مانند مدیریت فروش، امور مالی و ارتباط با مشتری مورد استفاده قرار گرفت.

بیشتر شرکت‌های نرم‌افزاری بر توسعه برنامه‌های کاربردی برای یک حوزه کسب‌وکار متمرکز بودند، رویکردی که به عنوان “بهترین نژاد” شناخته می‌شود. استراتژی بلندپروازانه الیسون توسعه یک بسته کاملاً یکپارچه تجارت الکترونیک بود، که او معتقد بود همانطور که مایکروسافت ویندوز بر دنیای سیستم عامل ها تسلط داشت بر صنعت تسلط خواهد یافت.
الیسون تغییر گسترده ای از اوراکل را با هدف تبدیل آن به یک تجارت الکترونیکی راه اندازی کرد. این تجدید ساختار داخلی به عنوان تبلیغی برای آنچه فناوری اوراکل می تواند برای بهبود کارایی کسب و کار انجام دهد، ارائه می شود.

در حالی که این استراتژی باعث صرفه جویی در حدود 1 میلیارد دلار برای شرکت شد، اما تأثیر شدیدی بر تیم مدیریت اوراکل داشت. تغییر ساختار کسب و کار الکترونیکی، کنترل متمرکزی را در دستان الیسون داشت که اغلب به هزینه مدیران ارشد او تمام می شد.

خانواده لری الیسون

لری الیسون چهار بار ازدواج کرد و طلاق گرفت . آدا کویین از سال 1967 تا 1974. نانسی ویلر جنکینز از سال 1977 تا 1978. آنها شش ماه قبل از تاسیس آزمایشگاه توسعه نرم افزار توسط الیسون ازدواج کردند. در سال 1978 این زوج طلاق گرفتند. ویلر از هرگونه ادعایی در مورد کسب و کار شوهرش برای 500 دلار چشم پوشی کرد.

باربارا بوث از سال 1983 تا 1986. بوث مسئول پذیرش سابق در شرکت نرم‌افزار رابطه‌ای (RSI) بود. آنها دارای دو فرزند به نام های دیوید و مگان هستند که به ترتیب تهیه کنندگان فیلم در Skydance Media و Annapurna Pictures هستند.

ملانی کرافت، رمان‌نویس عاشقانه، از سال 2003 تا 2010. آنها در 18 دسامبر 2003 در املاک وودساید او ازدواج کردند. دوست الیسون، استیو جابز، مدیر عامل سابق و یکی از بنیانگذاران شرکت اپل، عکاس رسمی عروسی بود و نماینده تام لانتوس مراسم را بر عهده داشت. آنها در سال 2010 طلاق گرفتند.

زندگی نامه بیل گیتس مالک مایکروسافت را اینجا بخوانید 

لری الیسون در یک نگاه

نام : لری الیسون

کشور محل تولد : آمریکا

شهر محل تولد : نیویورک

متولد : 17 اوت 1944

صنعت : تاجر ، سرمایه گذار و کارآفرین

محل اقامت : جزیره هاوایی

میزان ثروت : 117 میلیارد دلار سال 2022

نقل قول هایی از زندگی نامه لری الیسون

1- ساخت اوراکل مانند انجام پازل های ریاضی در کودکی است .

2- من تمام معایب لازم برای موفقیت را داشته ام .

3- اگر نرم افزار نوآورانه ای بیاید، مایکروسافت آن را کپی کرده و بخشی از ویندوز می کند. این نوآوری نیست. این پایان نوآوری است .

4- مهمترین جنبه شخصیت من تا آنجا که تعیین کننده موفقیت من است. خرد متعارف پرسشگر، کارشناسانه شک و تردید کردن و اقتدار پرسشگر من بوده است. اگرچه این می تواند در روابط شما با والدین و معلمانتان دردناک باشد، اما در زندگی بسیار مفید است .

5- اگر شما هر کاری را انجام دهید که دیگران در تجارت انجام می دهند، ضرر خواهید کرد. تنها راه برای جلوتر بودن، «متفاوت بودن» است .

6- زندگی یک سفر است. این سفری است برای کشف محدودیت‌ها .

7-  هنگامی که من کاری انجام می دهم، همه چیز در مورد خود یابی است. من می خواهم یاد بگیرم و محدودیت های خودم را کشف کنم .

8- شما باید همین الان اقدام و عمل کنید .

9- اولین بودن برای من مهمتر است. من خیلی پول دارم پول هر چه باشد، اکنون فقط یک روش برای حفظ امتیاز است. منظورم این است که من مطمئناً به پول بیشتری نیاز ندارم .

10- اگر پول نقد شما رو به اتمام است، باید جریان نقدینگی خود را کاهش دهید. مدیران عامل باید این تصمیمات را بگیرند و با آنها زندگی کنند، هر چقدر هم که دردناک باشند. شما باید همین الان اقدام و عمل کنید. و به نفع کل شرکت عمل کنید، حتی اگر به این معنی باشد که برخی از افراد در شرکت که بهترین دوستان شما هستند باید در جای دیگری کار کنند .

11- مایکروسافت در حال حاضر قدرتمندترین شرکت روی زمین است، اما شما هنوز چیزی ندیده اید .

بازاریابی شبکه ای چیست .مقاله ای زیبا به زبان اصلی را اینجا بخوانید 

ادامه نقل قول 2 در زندگی نامه لری الیسون

12- وقتی شما اولین کسی هستید که اعتقاداتش با باورهای دیگران متفاوت است، اساساً می گویید من درست می گویم و بقیه اشتباه می کنند. این موقعیت بسیار ناخوشایندی است که در آن قرار گرفتن، در عین حال شادی و درعین حال دعوت به حمله است .

13- شما باید به کاری که انجام می دهید ایمان داشته باشید تا به آنچه می خواهید برسید .

14-  بیل گیتس پاپ صنعت کامپیوترهای شخصی است. او تصمیم می گیرد که چه کسی بسازد .

15- من دیدم که ما نیاز به رشد داریم، اما خط برتر ما در حال رشد نیست، بنابراین باید راه‌های دیگری برای رشد کسب‌وکار پیدا می‌کردیم. ما مجبور شدیم کسب و کار خود را تغییر دهیم و سهم خود را به روشی غیر متعارف بدست آوریم. اما بیشتر رهبران فناوری از پس زمینه تجاری بیرون نمی آیند. آنها واقعاً یک دیدگاه نجومی دارند. تنها چیزی که آنها می‌دانند، سالن های سیلیکون ولی است. این محیطی است که آنها در آن بزرگ شده اند .

16- الگو کردن خود از استیو جابز به این صورت است که «من می‌خواهم مانند پیکاسو نقاشی کنم، چه باید بکنم؟ آیا باید بیشتر از رنگ قرمز استفاده کنم؟

17- وقتی نوآوری می کنید، باید برای افرادی که به شما می گویند دیوانه هستید آماده باشید .

18-  بیل گیتس می خواهد مردم فکر کنند او ادیسون است ، در حالی که او واقعا راکفلر است. اشاره به گیتس به عنوان باهوش ترین مرد آمریکا درست نیست. ثروت با هوش یکسان نیست .

ادمه نقل قول 3

19- من همیشه به تجارت فکر می کنم. خوب من نباید همیشه بگویم. وقتی بیدار می شوم به آن فکر نمی کنم. اما حتی زمانی که من در تعطیلات یا در قایق هستم. من هر روز در ایمیل هستم. من همیشه در اینترنت پرسه می زنم و به آنچه رقبای ما انجام می دهند نگاه می کنم .

20. «ترجیح می‌دهم مردم درباره چرچیل بخوانند و اینکه چگونه او تحت تأثیر آلمان نازی قرار نگرفت. حیرت آور است که روحیه یک کشور بر دوش یک نفر استوار است. من از افرادی الهام می‌گیرم که کارهای بزرگی انجام می‌دهند .

21- از برخی جهات، دور شدن از مقر و داشتن زمان کمی برای تأمل به شما این امکان را می دهد که اشتباهات را در استراتژی خود پیدا کنید. شما باید در مورد چیزها تجدید نظر کنید. اغلب، این به من کمک می کند تا اشتباهی را که خودم مرتکب شده ام یا شخص دیگری در شرف مرتکب شدن است، تصحیح کنم .

22- ما کارهایی انجام داده‌ایم که خلاف آن است. چیزهایی که مردم به ما می گویند از ابتدا کار نمی کند. در واقع، تنها راه پیشروی یافتن اشتباهات در خرد متعارف است .

23- وقتی به روش های مختلف زندگی می کنید، باعث می شود اطرافیانتان ناراحت شوند. پس باهاش ​​برخورد کن آنها نمی دانند که شما قرار است چه کار کنید .

چگونه از شر افسردگی خلاص شویم . مقاله زیبا و کامل را اینجا بخوانید .

مستندات

عنوان مقاله : زندگی نامه لری الیسون 

نویسنده : مهندس یحیی ساکی مدیر مدرسه کسب و کار آکادمی تاجران 

نام وب سایت : وب سایت academytajeran.ir

تاریخ انتشار : 10مهرماه 1402